شستن مرده مطابق حکم شرع. این ترکیب را بیشتر در بارۀ میت استعمال کنند. (از آنندراج ذیل غسل) : گر رسیدی دست غسلش زآب حیوان دادمی بلکه چون اسکندرش تابوت زر فرمودمی. خاقانی. گوئی جنابتش بود از لعبتان دیده کو را به حوض ماهی دادند غسل دیگر. خاقانی. غسل دادندش از گلاب و عبیر تازه کردند کسوتی چوحریر. امیرخسرو (از آنندراج) چو سازد کسی کشته از تاب خود روانش دهد غسل در آب خود. میرزا مقیم جوهری در تعریف شمشیر. (از آنندراج)
شستن مرده مطابق حکم شرع. این ترکیب را بیشتر در بارۀ میت استعمال کنند. (از آنندراج ذیل غسل) : گر رسیدی دست غسلش زآب حیوان دادمی بلکه چون اسکندرش تابوت زر فرمودمی. خاقانی. گوئی جنابتش بود از لعبتان دیده کو را به حوض ماهی دادند غسل دیگر. خاقانی. غسل دادندش از گلاب و عبیر تازه کردند کسوتی چوحریر. امیرخسرو (از آنندراج) چو سازد کسی کشته از تاب خود روانش دهد غسل در آب خود. میرزا مقیم جوهری در تعریف شمشیر. (از آنندراج)
دست خود را در دست کس دیگر گذاشتن هنگام ملاقات، مصافحه، کنایه از بیعت کردن، پیمان بستن، کنایه از به دست آمدن، حاصل شدن، کنایه از روی دادن، کنایه از میسر شدن
دست خود را در دست کس دیگر گذاشتن هنگام ملاقات، مصافحه، کنایه از بیعت کردن، پیمان بستن، کنایه از به دست آمدن، حاصل شدن، کنایه از روی دادن، کنایه از میسر شدن
زبان دادن پشت دادن وعده دادن پیمان کردن: برادرم به من قول داده این کار را انجام دهد، قرار دادن مقرر کردن: پس قول بر آن دادند (قریش با عبدالمطلب) که نزدیک آن زن (کاهنه) روند
زبان دادن پشت دادن وعده دادن پیمان کردن: برادرم به من قول داده این کار را انجام دهد، قرار دادن مقرر کردن: پس قول بر آن دادند (قریش با عبدالمطلب) که نزدیک آن زن (کاهنه) روند